ازهرچمن ثمنی







نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





مردی نماز خوان!

مردی صبح زود از خواب بیدار شد تا نماز بخواند.لباس پوشید و راهی مسجد شد.در راه،زمین خورد و لباسهایش کثیف شد.او بلند شد،خود را تکان داد و به خانه برگشت.لباسهایش را عوض کرد و دوباره راهی مسجد شد که در همان نقطه،مجدداً زمین خورد!او دوباره بلند شد، خودش را پاک کرد و به خانه برگشت.یک بار دیگر لباسهایش را عوض کرد و راهی مسجد شد.در راه ،با مردی که چراغ در دست داشت ،برخورد کرد و نامش را پرسید مرد پاسخ داد:«من دیدم شما در راه مسجد دو بار زمین افتادید،از این رو چراغ آوردم تا بتوانم راهتان را روشن کنم.»مرد اول از او بسیار تشکر کرد و هر دو راهشان را به طرف مسجد ادامه دادند.همین که به مسجد رسیدند،مرد اول از مرد چراغ به دست درخواست کرد تا به مسجد وارد شود و با او نماز بخواند اما مرد دوم از رفتن به داخل مسجد خودداری کرد.مرد اول درخواستش را دو بار دیگر تکرار کرد و مجدداً همان جواب را شنید.مرد اول سؤال کرد که چرا او نمیخواهد وارد مسجد شود و نماز بخواند.مرد دوم پاسخ داد:«من شیطان هستم.»مرد اول با شنیدن این جواب، تعجب کرد. ...شیطان در ادامه توضیح داد:«من تو را در راه مسجد دیدم و این من بودم که باعث زمین خوردنت شدم.وقتی به خانه رفتی،خودت را تمیز کردی و به مسجد برگشتی،خدا هم گناهانت را بخشید.من برای بار دوم باعث زمین خوردن تو شدم اما آن هم،تو را تشویق به ماندن در خانه نکرد،بلکه سریعتر به راه مسجد برگشتی .به همین خاطر،خدا هم گناهان افراد خانواده ات را بخشید.من ترسیدم که اگر یکبار دیگر باعث زمین خوردنت شوم،آنگاه خدا گناهان افراد دهکده ات را هم خواهد بخشید بنابراین آمدم تا از سالم رساندن تو به خانه خدا مطمئن شوم!»
 




نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه:






[+] نوشته شده توسط نجیب الله اوزبیک کریمی فاریابی در 15:34 | |